آب
جیگر طلای مامان دیگه کم کم از یه جا میگیری و کاملا رو پاهات می ایستی . خیلی بلا شدی دیشب میخواستی از مبل بری بالا ، عاشق نانای کردن هستی و منتظری یه ریتم کوچولو بیاد و شروع کنی به فنر زدن و نیشتم تابناگوشت باز میشه . قربونت بشم . دوشنبه هفته پیش برای اولین بار آب گفتی . الان وقتی آب میخوای و لیوان دست من می بینی که دارم میخورم میگی آب . چند روزیه حرف ق رو تمرین میکنی و اونقع و قاقا و آقا میگی . خیلی عاشقتیم دختر باهوش و عسل طلای مامان و بابا ...
نویسنده :
مامان هستی و هلنا
10:48